English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 305 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
juggle U چشم بندی
juggled U چشم بندی
juggles U چشم بندی
juggling U چشم بندی
phantasma U چشم بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alignment U صف بندی تنظیم
alignment U صف بندی
alignment U فضادهی و سطح بندی مناسب حروف چاپ شده
alignments U صف بندی تنظیم
alignments U صف بندی
alignments U فضادهی و سطح بندی مناسب حروف چاپ شده
bandage U نوار زخم بندی
bandaged U نوار زخم بندی
bandaging U نوار زخم بندی
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
score U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scored U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scores U رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
class U طبقه بندی کردن رده
classed U طبقه بندی کردن رده
classes U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
scale U درجه بندی
packaging U بسته بندی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
funicular U بندی
funiculars U بندی
aggregate U مصالح دانه بندی
aggregates U مصالح دانه بندی
organisations U سازمان بندی
organization U سازمان بندی
organizations U سازمان بندی
graduate U طبقه بندی کردن
graduate U مدرج یادرجه بندی کردن
graduate U درجه بندی کردن
graduate U تقسیم بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
graduates U مدرج یادرجه بندی کردن
graduates U درجه بندی کردن
graduates U تقسیم بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
graduating U مدرج یادرجه بندی کردن
graduating U درجه بندی کردن
graduating U تقسیم بندی کردن
seal U اب بندی
seal U اب بندی کردن
seals U اب بندی
seals U اب بندی کردن
hierarchies U مرتبه بندی
hierarchies U حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy U مرتبه بندی
hierarchy U حکومت ودرجه بندی سران روحانی
calibrate U درجه بندی
calibrated U درجه بندی
calibrates U درجه بندی
calibrating U درجه بندی
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
pack U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
layout U طرح بندی
layouts U طرح بندی
layer U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
wiring U نمودار مدار سیم کشی سیم بندی
wiring U جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
partition U جدا کردن جزء بندی کردن
partition U جزء بندی کردن
partitions U جدا کردن جزء بندی کردن
partitions U جزء بندی کردن
configuration U شکل بندی
configurations U شکل بندی
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
play U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
lot U تقسیم بندی کردن
lot U سهم بندی کردن
rate U درجه بندی کردن
rates U درجه بندی کردن
wire U نصب سیم بندی
wires U نصب سیم بندی
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
structure U استخوان بندی
structures U استخوان بندی
structuring U استخوان بندی
taxation U مالیات بندی مالیات
landscape U خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaped U خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscapes U خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaping U خاکبرداری وخیابان بندی کردن
quotation U سهمیه بندی
quotations U سهمیه بندی
amorphous U بدون تقسیم بندی
scaffolding U سکوب بندی
expression U ابراز کلمه بندی
expressions U ابراز کلمه بندی
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
Other Matches
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snacks U ته بندی
snack U ته بندی
mud sill U ته بندی
taping U ته بندی
nailed up U سر هم بندی
queuing U صف بندی
hermetic sealing U اب بندی
humidity insulation U اب بندی
humidity insulation U نم بندی
laced U بندی
neuration U رگ بندی
striation U خط بندی
lapping U اب بندی
patching U سر هم بندی
trimerous U سه بندی
articular U بندی
vanation U رگ بندی
queing U صف بندی
commissural U بندی
commisural U بندی
waterproofing U اب بندی
sealing off U اب بندی
wagering U شرط بندی
segmentation U قطعه بندی
patchery U سرهم بندی
formulation U صورت بندی
paragraphic U بندی فقرهای
sealing screw U پیچ اب بندی
sealing wax U موم اب بندی
scheme of colour U رنگ بندی
seal bars U میلههای اب بندی
sealing joint U اتصال اب بندی
sealings U بتونه اب بندی
sealing liquid U مایع اب بندی
scheduling queue U صف زمان بندی
grade U درجه بندی
paging U صفحه بندی
queuing theory U نظریه صف بندی
package U عدل بندی
package U بسته بندی
ranks U رتبه بندی
packaged U عدل بندی
ranked U رتبه بندی
rank U رتبه بندی
packaged U بسته بندی
regimentalation U گروه بندی
packages U بسته بندی
premunition U پیش بندی
taxonomy U طبقه بندی
rootage U ریشه بندی
ring clossure U حلقه بندی
pluralization U جمع بندی
totalization U جمع بندی
grades U درجه بندی
taxonomies U طبقه بندی
rhyme scheme U قافیه بندی
reticulation U شبکه بندی
packages U عدل بندی
wordage U جمله بندی
underpins U پی بندی کردن
typification U طبقه بندی
typification U سنخ بندی
triangulation U مثلث بندی
triangularization U مثلث بندی
trelliswork U داربست بندی
sealing U اب بندی کردن
partitioning U جزء بندی
toe protection U پاشنه بندی
to take a snack U ته بندی کردن
to pin up U بی بندی کردن
to nails up U سر هم بندی کردن
to mull a mull of U سر هم بندی کردن
underpinned U پی بندی کردن
underpin U پی بندی کردن
venation U رگه بندی
watertight facing U پرده اب بندی
watertight diaphragm U پرده اب بندی
tinker U سرهم بندی
tinkered U سرهم بندی
tinkering U سرهم بندی
tinkers U سرهم بندی
sorting U طبقه بندی
watertight core U هسته اب بندی
waterproofing course U لایه اب بندی
waterproofing course U اندود اب بندی
wainscoting U تخته بندی
vertebration U فقره بندی
vernation U برگ بندی
regimentation U گروه بندی
to make a muddle of U سر هم بندی کردن
to make a mess of U سر هم بندی کردن
terracing U تراس بندی
stratification U قشر بندی
steining U طوقه بندی
staping U مرحله بندی
somatotyping U سنخ بندی تن
snow job U سرهم بندی
gamble U شرط بندی
skelton U استخوان بندی
gambled U شرط بندی
single sling U باربردار یک بندی
gambles U شرط بندی
shuttering U تخته بندی
shoring U شمع بندی
self dramatization U بخود بندی
stratification U لایه بندی
vertebration U مهره بندی
tariff classification U تعرفه بندی
tabulation U جدول بندی
systemization U طبقه بندی
syllabification U هجا بندی
syllabicity U هجا بندی
syllabication U هجا بندی
summation U جمع بندی
subsumption U رده بندی
stratification U طبقه بندی
stratification U چینه بندی
tabulate U جدول بندی
layering U لایه بندی
gipsydom U غربال بندی
spacing U فاصله بندی
jerry built U سر هم بندی شده
jerry-built U سر هم بندی شده
gemmulation U جرثومه بندی
colonnade U ستون بندی
colonnades U ستون بندی
formwork U قالب بندی
rationing U جیره بندی
rationing U سهمیه بندی
formatting U قالب بندی
division U طبقه بندی
gipsyhood U غربال بندی
gradin U پله بندی
putty U بتونه اب بندی
lattice work U شبکه بندی
lathing U تخته بندی
quota U سهمیه بندی
quotas U سهمیه بندی
laggin U عایق بندی
lacevi U بندی کردن
justification U صفحه بندی
justifications U صفحه بندی
stockade U حصار بندی
stockades U حصار بندی
netting U شبکه بندی
initialization U قالب بندی
groupage U دسته بندی
granulating U دانه بندی
form work U قالب بندی
divisions U طبقه بندی
couponing U کوپن بندی
couponing U جیره بندی
coring U مغزه بندی
calibration U درجه بندی
calibration U زینه بندی
columniation U ستون بندی
classification chart U نموداررده بندی
caulk U اب بندی کردن
cerebral localization U منطقه بندی مخ
botchery U سرهم بندی
bone setting U شکسته بندی
flood control U سیل بندی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com